به گزارش سراج24؛ در هفته سیزدهم کتابخوانی پایگاه خبری سراج24 قصد داریم به معرفی کتاب «خورشید مغرب»، نوشته استاد محمدرضا حکیمی، بپردازیم.
درباره کتاب
کتابی که استاد محمدرضا حکیمی در نوشتن آن سعی کرده مسالهی مهدویت را از زاویههای علمی، عقلی، تاریخی، روایی، قرآنی و ملل و نحلههای مختلف مورد بحث و بررسی قرار بدهد. پس از مطالعهی این کتاب میتوانید علاوه بر کسب اطلاعاتی دربارهی زندگی امام زمان(عج) در دوران قبل و در زمان غیبت، به مسئولیتهای اجتماعی و بایدهای دینی یک منتظر حقیقی امام پی ببرید.
«خورشید مغرب» چهارده فصل دارد؛ فصل اول کتاب به این نکته اشاره دارد که اصل ولادت امام(عج) جزو مسلمات تاریخ است و علاوه بر مورخان و محدثان شیعه، بسیارى از علما و مورخان عامه هم آن را یک واقعیت دانسته و در منابع نام بیش از ۶۵ نفر از این عالمان و نام کتابهایشان ذکر شده است.
در فصل دوم شمایل و سیرت دینى، سیاسى، تربیتى، اجتماعى و اصلاحى حضرت مهدى(ع) با نگاهی بر روایتها مورد بحث و بررسى قرار گرفته و عدالت فراگیر امام تصویر شده است. در فصل سوم کتاب به دنبال بررسى مسئلهی غیبت امام(عج)، محمدرضا حکیمی یکى از علتهاى ظاهرى و ملموس آن را چگونگى عملکرد دشمنان بهویژه هجوم مأموران خلافت عباسى به خانهی امام حسن عسگری(ع) و جستوجوى فرزند ایشان دانسته و غیبت صغرى، کبرى، نایبان خاص و عام را توضیح داده است.
در فصل چهارم به برخى از مدارک بشارتها و پیشگویىهایى که دربارهی امام(عج) و ظهور او در کتابهاى مقدس و دیگر آثار پیشینیان اشاره میشود. در فصل پنجم نویسنده کتابهای مهم ازعلماى بزرگ اهل سنت را که شامل مباحثى دربارهی امام(عج) و مهدویت هستند، بررسی میکند. در فصل ششم شمارى از کتابها و آثار بزرگان تشیع دربارهی این موضوع از جمله «اصول کافى»، «اکمالالدین»، «الغیبة» و ... را مورد بحث قرار میدهد.
فصلهای هفتم و هشتم به موضوع مهدویت در قرآن اختصاص دارد. در فصلهای نهم و دهم مولف نگاههای علوم عقلى و تجربی به آثار وجود امام(عج) در عصر غیبت و نظام تکوینى و سامان اجتماعى را بررسی میکند. در فصل یازدهم، جایگاه امام در فلسفه تربیتى و سیاسى مورد مطالعه قرار گرفته است. در فصل دوازدهم نویسنده تلاش کرده است که پایهی عقیدتى و تکلیفى مقاومت در حوزهی اعتقادات را تبیین کند. در فصلهای سیزدهم و چهاردهم هم مفهوم انتظار در چهار بخش بررسی شدهاند.
درباره نویسنده
محمدرضا حکیمی در ۱۴ فروردین در مشهد به دنیا آمد. او در دوازده سالگی تحصیلات حوزوی را از مدرسه نواب مشهد آغاز کرد و در طول دوران تحصیل از اساتیدی چون ادیب نیشابوری دوم، میرزا احمد مدرس، مجتبی قزوینی (درسهای فلسفی و الهیاتی)، هاشم قزوینی، سید محمدهادی میلانی (خارج فقه و اصول)، آقابزرگ تهرانی، غلامحسین محامی بادکوبهای، علیاکبر الهیان و اسماعیل نجومیان استفاده کرد. در سال ۱۳۸۰ق از آقابزرگ تهرانی اجازه نقل روایت گرفت. حکیمی همچنین مقداری از علوم غریبه را نزد مجتبی قزوینی و سید ابوالحسن حافظیان مشهدی(درگذشته ۱۳۶۰ش) و برخی دیگر از استادان آموخت.
به نوشته اکبر ثبوت، با آنکه در دهه چهل شمسی عالمان مشهد مردم را به مراجع نجف ارجاع میدادند، حکیمی هوادار آیتالله خمینی بود و تلاش کرد که استادش مجتبی قزوینی را با خود همراه کند. در نتیجه قزوینی با همراهی عدهای دیگر از علمای دینی مشهد به قم رفته و با آیتالله خمینی دیدار کردند. حکیمی به خاطر فعالیتها و سخنانش در جلسات تحت فشار دستگاههای امنیتی حکومت پهلوی قرار گرفته بود. و به گفته خودش چندبار در شهرهای مختلف بازداشت و زندانی شده بود. حکیمی در مشهد جلساتی با نام الغدیر دایر کرده بود و درباره کتاب الغدیر گفتگو و سخنرانی برگزار میکرد.
حکیمی در خرداد سال ۱۳۴۵ش از خراسان به تهران رفت. او با مرتضی مطهری و محمدتقی جعفری دوستی داشت. وی با علی شریعتی نیز از مشهد و در کانون حقایق اسلامی آشنا شده و با او ارتباط گستردهای داشت. شریعتی در نامهای به حکیمی وصیت کرده و اجازه تصحیح آثارش را داده بود. ولی حکیمی از آنجا که نوشتن کتاب الحیاة را لازمتر میدانست و نیز به دلیل کثرت آثار شریعتی و همچنین این که اشکالات آثار شریعتی را بنیادین نمیدانست، اقدام مهمی در این زمینه نکرد.
حکیمی نویسندگی را از جوانی آغاز کرد و قدیمیترین متن منتشر شده او مقالهای است درباره غدیر که در ۱۳۴۰ش در نامه آستان قدس منتشر شد. محمد اسفندیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ اسلام، حکیمی را نویسندهای صاحب سبک و یکی از بیست نویسنده برتر در نثر فارسی میداند.
او همچنین به دو زبان فارسی و عربی شعر میگفت و در طول سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۴۵ش که در مشهد بود در انجمنهای ادبی مشهد بهویژه انجمن فردوسی شرکت میکرد. او نخستین قصیده عربی خود را در ۱۹ سالگی برای استادش ادیب نیشابوری دوم سرود. قصیدهای که حکیمی در ۲۵ سالگی و در استقبال از یکی از قصائد ابن سینا سروده بود مورد تمجید علامه حائری سمنانی و بدیع الزمان فروزانفر قرار گرفت. بخشی از شعرهای حکیمی در کتابی با نام «ساحل خورشید» منتشر شده است.
در سالهای ۱۳۸۴ش و ۱۴۰۰ش دو تمبر یادگاری پستی با تصویر او منتشر شده است.
وی با آنکه در حوزه علمیه تحصیل کرده بود و مدتی طولانی نیز لباس رسمی روحانیان را میپوشید، ولی پس از چندی دیگر این لباس را بر تن نمیکرد. حکیمی در ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ شمسی به علت ابتلا به بیماری کرونا درگذشت. دوستش سید جعفر سیدان بر او نماز خواند و در رواق دار الحجه حرم امام رضا(ع) دفن شد.
علت نامگذاری کتاب
گفتنی است نام کتاب از روایاتی گرفته شده که طلوع خورشید از مغرب را از حوادث مهمی دانسته است که در آستانۀ قیامت رخ خواهد داد.
شیخ مفید دربارۀ چگونگی این اتفاق نوشته است: «خورشید هنگام ظهر در آسمان میایستد و ساعتی تا به هنگام عصر پیدا نباشد؛ آن گاه از مغرب آشکار گردد.»
البته تطبیق آن بر ظهور حضرت مهدی (علیهالسّلام) نادرست است.
این کتاب در این اواخر برای بهره مندی نوجوانان و جوانان به صورت خلاصه نیز، بازنگاری شده است.
بخشهایی از کتاب
«یکی از ابعاد عظیم تکلیف حساس و بزرگ، در روزگاران غیبت و انتظار، حفظ دین، نگهبانی مرزهای عقیدتی، و حراست از باروهای باورهای مقدس است. جامعۀ منتظر، نباید دربارۀ این امر عظیم سستی روا بدارد.
لازم است فروغ ایمان و نور یقین و پرتو عقیده به حق و تشعشع اعتقادات راستین، همواره در دل و جان مردم محفوظ باشد و پیوسته ژرف تر و ژرف تر شود و بارورتر و بارورتر گردد. لازم است جان و دل نوباوگان، نوجوانان و جوانان، هردم در برابر تابش اعتقادات حقه قرار گیرد و از این تابش و تجلی آکنده گردد. ایمان، جزء وجود آنان و مایه تقوم هویت اصلی آنان باشد؛ تا کم کم، حق و فداکاری در راه اعتلای حق، چون خون، همۀ وجود آنان را گرم کند و چون روح، جوهر حیات آنان باشد»